انار سرخ

دل نوشته های یک آدم

۲ مطلب با موضوع «قصه گویی» ثبت شده است

چجوری قصه بگیم؟

هر اتفاقی در زندگی می تواند در دو دسته قرار بگیرد: یک حالِ خوب، یا یک داستانِ خوب.

ذهن همه افراد پر است از داستان های جذاب و قابل بازگویی. فقط باید بتواند آنها را از پستوی ذهنتان بیرون بکشید.

سوال: چطور میتوانم داستان های جذاب، فوق العاده و جالب ذهنم را بیرون بکشم؟ 

جواب: ببینید شما نسبت به تجربه های خودتان هیچ احساسی ندارید. این زندگی شما است. هر روز آن را زندگی می کنید و برای خودتان فوق العاده خسته کننده است. اما در واقع اینطور نیست. فردی می گفت "هیچ اتفاق منحصر به فردی در زندگیم نیفتاده. ده سال در سپاه کار می کردم و الان در تهران با شوهرم زندگی می کنم و سعی می کنم وارد بخش رسانه تلویزیون بشم". بهش گفتم... "ببخشید؟؟ اصلا چیشد که عضو سپاه شدی؟ اون موقع چند سال داشتی؟ اون موقع ها فکرشم می کردی که می خوای ی فرد رسانه ای بشی؟ با شوهرت توی سپاه آشنا شدی؟


فکر کن ببین مردم مدام چی از شما می پرسند. کدام جنبه از زندگی ات برای مردم بیشترین سوال را ایجاد کرده؟

مثلا، من یک دختر دارم. خب..خیلیها دختر دارند. مادر، یا پدر بودن رویداد منحصر به فردی نیست. اما همیشه مردم از من می پرسند که چطور بین کار و رسیدگی به بچه ام توازن ایجاد کردم. حقیقت این است که آنطور که باید نتواسته م این توازن را ایجاد کنم. من هم اکثر اوقات دچار تنش و نگرانی می شوم. یک روز که مشغول ضبط یک برنامه برای کانال شخصی م بودم دخترم که آن موقع چهارماهش بود تبِ شدیدی کرد به طوری که داشت از حال می رفت. من هم که وسط ضبط بودم همه چیز رو ول کردم و به دخترم رسیدم. نمیدانید چقدر آن لحظات گریه کردم. بعد از اینکه دخترم را بردم دکتر و داروهایش را دادم تا آرام شد مجددا رفتم سراغ ضبط. همه این اتفاقات می تواند یک داستان منحصر به فرد در مورد کار و بچه داری به وجود بیاورد. بعدا وقتی این اتفاق را برای دیگران شرح دادم همه با اشتیاق گوش می دادند. 


یک تمرین برای اینکه بتوانید قصه های جالبی از درون خودتان بیرون بکشید. جای خالی را با عبارات مناسب پر کنید تا وقتی که دیگر هیچ عبارتی باقی نماند. 

من ..... هستم.

اولش شاید پاسخ های شما ابتدایی و کوتاه باشد. مثلا:

من چپ دست هستم.

من قد بلند هستم.

من لاغر هستم.


خسته کننده است مگه نه؟

اما همانطور که ادامه می دهید، جواب های بهتری به ذهنتان می رسد.

من معتاد بازی های کامپیوتری هستم.

من دیوونه رنگ آبی هستم.

من عاشق چادر هستم.

من شیفته کتاب هستم.

خب.. ببینید دارد جذاب تر می شود. مطمئنا داستان های زیبایی پشت هر یک از این عبارات نهفته است. برای اینکه بتوانید از هر کدام داستان بسازید، یک "چرا" بعد هر عبارت بگذارید. حالا شروع کنید به داستان نویسی یا قصه گویی!



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خانم دانا

چرا همه باید مهارت های قصه گویی رو یاد بگیرند؟

قصه گویی ...؟


قصه گویی، بازگویی یک تجربه یا داستان واقعی از زندگی است که یک آغاز، یک میانه و یک پایان دارد. قصه گویی 

موضوعات متنوعی را در بر میگیرد. بگذارید چند مثال بزنم:



زمانی که تصمیم گرفتیم فست فود را از برنامه غذایی خانواده حذف کنیم.



یا زمانی که تمامی ایل و تبار همسرم اعم از پدرومادروخاله ها ودایی ها و بچه هایشان تصمیم گرفتند

 به یک باره به منزل 60 متری ما در شهری دیگر بیایند.




زمانی که در مقابل تمام دوستان دوران راهنماییم در یک روز برفی سُر خوردم و با کله به زمین آمدم.

 (حتما لازم نیست داستان مهم و بزرگی باشد).




مطالبی که در حیطه قصه گویی قرار نمی گیرند:


قصه گویی، شکوه و گلایه نیست. ده دقیقه صحبت کردن راجع به اینکه "سریال پدر" چقدر بی مزه شده، قصه گویی 

محسوب نمی شود. اما صحبت کردن راجع به نحوه جدایی شما از همسرتان(خدایی ناکرده)، و اینکه بعد از بازگشت

 به خانه برای عوض شدن حال و هوایتان به سراغ تلویزیون رفته و سریال "پدر" را تماشا کردید و به عشق و محبت 

دو زوج جوان غبطه خوردید و آرزو می کردید کاش همسرتان هم به این اندازه دوستتان داشت، قصه گویی محسوب

 می شود.




قصه گویی تریبون سیاسی نیست. مخاطب شما انتظار دارد یک داستان از زبان شما و اتفاقاتی که برای شما 

رخ داده بشنود، اما بجای آن شما می آیید راجع به اعتصاب نانواها در مشهد صحبت می کنید. این قصه گویی 

نیست. اما اگر خود شما یکی از این اعتصاب کنندگان بودید و طی آن اتفاقات و رویدادهایی برایتان پیش آمده،

 می توانید راجع به آن صحبت کنید.





قصه گویی، استندآپ کمدی نیست. قرار نیست با هر خط از قصه ای که می گویید انتظار داشته باشید 

دیگران بخندند (مثل خنداننده شو در خندوانه) بگذارید خنده طی روند طبیعی قصه اتفاق بیفتد. خود را

 برای خنداندن دیگران به زحمت نیندازید چون در نهایت ممکن است داستان شما از خط واقعی 

خارج شده و مصنوعی به نظر برسد.



چرا همه باید قصه گویی را یاد بگیریم؟



حضرت آقا، رهبر معظم انقلاب فرمودند "از خصوصیات هنر این است که ایده و فکر را 

به‏طرف مقابل منتقل مى‏کند."



قصه گویی یک هنر است، و اگر به خوبی صورت بگیرد، می تواند عالی ترین مفاهیم و

 ایده ها را به دیگران منتقل کند.



در جایی دیگر ایشان فرمودند: "زبان داستان، زبانی اثرگذارتر و رساتر از بسیاری از

 روش های ارتباطی و تبلیغی است که جای خالی آن در حوزه های علمیه حس می شود."



از طرف دیگر، قصه گویی در حوزه کسب و کار، مصاحبه های شغلی، و حتی زندگی

 اجتماعی و فردی کاربردهای زیادی دارد.



قصه در حافظه ها ثبت می شود. بر خلاف روش های دیگر انتقال پیام، قصه می تواند برای

 مدت های طولانی در حافظه شنونده و خواننده باقی بماند، حتی اگر جزئیات داستان 

فراموش شود، پیام ها و نکات مهم داستان همیشه باقی خواهد ماند.



قصه، یک محرک طبیعی است. نمی دانم چقدر با TED آشنایی دارید. TED که مخفف 

سه کلمه‌ی Technology , Entertainment ,Design می‌باشد، سازمانی است که در جهت 

گسترش ایده‌های ارزشمند تشکیل شده است. اگر دقت کرده باشید، موفقترین ویدئوهای TED،

 آنهایی هستند که سخنرانی خود را با یک داستان شروع کرده اند.



قصه گویی باعث ایجاد ارتباط عمیق با مخاطب می شود. قصه گویی یک ابزار مهم برای

 انسان ها حتی از زمان های آغازین حیات بشر بوده است. غارنشینان برای برقراری ارتباط با 

هم، و آموزش به یکدیگر از قصه گویی استفاده می کردند.




نقش قصه گویی در استراتژی محتوا (در کسب و کار آنلاین)



بجای انتشار محتوای خسته کننده که من نام "محتوای ماشینی" یا "محتوای رباتی" روی آن میگذارم، 

بهتر است یک داستان برای بِرَند خود بسازیم. درواقع به کسب و کار خود ماهیت انسانی ببخشیم و 

مثلا اگر من (به عنوان صاحب کسب و کار)، یک آدم جوان، باحال، بانمک، خوش خنده و اهل تلاش هستم، 

بهتر است کسب وکار من هم همین ویژگی ها را داشته باشد. یعنی دیگران با برخورد با کسب و کار آنلاین 

من احساس کنند با یک انسان مثل خودشان طرفند و نه یک ربات. و این امر محقق نمی شود مگر به وسیله داستان.




پ.ن1: من اصلا قصه گوی خوبی نیستم، یعنی هیچ وقت سعی نکردم برای کسی، داستانی یا 

ماجرایی رو تعریف کنم و می ترسیدم که گند بزنم :)



 پ.ن2: تصمیم گرفته ام که مهارت قصه گویی رو در خودم تقویت کنم و در طی این مسیر، اطلاعاتی

 که کسب کردم، تجربه هایی که بدست آوردم و تحقیقاتی که انجام دادم و چیزهایی که خودم

 یاد گرفتم رو با شما به اشتراک بگذارم. 




 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خانم دانا