من از وقتی یادم می آید توی زمان بندی انجام کارهام مشکل داشتم. زیاد برنامه میریختم برای خودم ولی کمتر پیش اومده که تونسته باشم به کل برنامه اون روزم عمل کنم. انواع برنامه ریزی رو امتحان می کردم. مخصوصا از وقتی که ازدواج کردم و همزمان با اون هم درس می خوندم و هم توی خونه کار هم می کردم.. اوایل برنامه ام به این شکل بود:

همه چیز خیلی خوب بود.... اما فقط روی کاغذ! هیچ وقت نتونستم بیش تر از یکی دو روز به کل برنامه م عمل کنم. گاهی پیش میومد که کل وقتم از ساعت 1 ظهر تا 6 ظهر برای درس خوندن می رفت (مثلا ایامی که ارائه داشتم و امتحانات و ...) گاهی اوقات همسرم دیر یا زود میومدخونه و برنامه مطالعاتیم به هم میریخت. گاهی اوقات خودم بخاطر خستگی حوصله عمل به برنامه رو نداشتم و... این شد که این برنامه بیخود از آب درامد.

تصمیم گرفتم بخاطر اینکه اتفاقات غیر منتظره باعث عدم عمل کردن من به برنامه م نشه، بیام بجای هفتگی، برنامه رو روزانه تعریف کنم. یعنی هرشب قبل خواب برنامه روز بعدم رو بنویسم، حداقلش این بود که از شب قبل تقریبا می دونستم فردا قراره چه اتفاقاتی پیش بیاد و کِی برای چه کاری برنامه بریزم. مثلا این برنامه رو آبان پارسال نوشته بودم:


این برنامه از برنامه قبلی بهتر بود و بیشتر میتونستم بهش عمل کنم اما هیچ وقت نشد هرکاری رو درست سر ساعتی که براش پیش بینی کرده بودم انجام بدم که البته از نظر خودم خیلی مشکلی نداشت. گرچه باعث میشد باز هم یکی، دو کار کم اولویت جا بمونه و نتونم به موقع بهش برسم! این برنامه رو حین بارداری بهش عمل می کردم... اما ... اما امان از وقتی که فاطمه کوچولو به دنیا اومد... تمام برنامه ریزی هام پودر شد رفت هوا... اوایل تولد فاطمه تا 3-4 ماهگیش کار خاصی نمی کردم..نه برنامه ای...نه کاری... فقط درگیر بچه بودم و یادگیری بچه داری تو شهر غریب! از دانشگاه هم مرخصی گرفته بودم... خلاصه، بعد 3-4 ماهگی فاطمه کم کم به این فکر افتادم که تنبلی بسه، باید برگردم به روال عادی زندگیم و کارها و مطالعاتم رو از سر بگیرم. و اولین قدم، اصلاح برنامه بود. میدونستم با وجود نوزادی که همه جوره توجه و رسیدگی لازم داره، از شیر دادن، پوشک عوض کردن، خواباندن و بازی کردن گرفته تا شستن هر روز لباسهاش و ...، دیگه نمیتونم به برنامه قبلیم عمل کنم. چرا که دیگه زمان دست من نبود، دست فاطمه بود! قربونش بشم اون برام تصمیم میگرفت کی باید چه کار انجام بدم. 

تصمیم گرفتم همون برنامه قبلی رو، این بار بدون در نظر گرفتن ساعت عمل کنم یعنی ساعت رو حذف کنم. برنامه رو به سه بخش تقسیم کردم، صبح، ظهر، شب. مثلا

این برنامه تا حدودی جوابگوی نیازهام بود ولی باز هم نمیتونستم به همه کارهام برسم، برنامه بالا رو که میبینید به سختی تونستم همون چند تا تیک رو هم بزنم! بعضی روزا نه به درسم میرسیدم نه کار و مطالعه، فاطمه خیلی ازم وقت میگرفت و مدام در حال شیر خوردن و گریه کردن بود. فقط اوقاتی که خواب بود میتونستم به کارهام برسم که اون زمان ها هم صرف پخت و پز و جارو دستمال کشی میشد. عملا وقتی برای کارهای مفید دیگه نداشتم. این راهش نبود... نمی تونستم به خودم بقبولانم که با وجود بچه باید همه چیز رو کنار گذاشت! اگه اینطور بود که حضرت فاطمه (س) با 4 تا بچه در اون سن کم نمیتونستن به درجه بالایی از علم و معرفت برسن. درسته که ایشون دختر پیامبر(ص) بودند و یک سری دانش ها از ایشون به ارث بردن ولی نمیشه پذیرفت که خودشون هیچ اقدامی برای کسب علم و معرفت نکردند. برای همین باز نشستم به ریختن برنامه های مختلف و سعی و خطا و... هنوز برنامه دلخواهم رو پیدا نکرده بودم گذشت و گذشت و 1 سال گذشت...

چند روز پیش بود که به طور اتفاقی در یک ویدئوی یوتیوب با کانال خانمی به نام Jordan آشنا شدم. این خانم یک برنامه زمانبندی تقریبا بی عیب و نقص معرفی کرد که تقریبا برای همه جور آدمی مناسبه و میتونه نظم باورنکردنی ای به کارهای آدم بده. این خانم خودش 5 تا بچه داره و اون زمان که ویدئو رو می دیدم می گفت یکی هم توراهی داره(ماشالله!) و توی خونه هم کار می کنه هم بچه داری و همسر داری!! چه عالی! زندگیش تقریبا شبیه من بود البته با اندکی تفاوت در تعداد بچه.

Jordan خانم با این برنامه که معرفی میکنه، تونسته از پس این همه کارهای ریز و درشت، که از فرستادن بچه ها به مدرسه و رسیدگی به امور تحصیلیشون و بازی و سرگرم کردن دو تا بچه 11 ماهه و 2 ساله توی خونه گرفته  تا پخت و پز و کارهای اقتصادی بربیاد. و تنها روش موفقیتش رو هم عمل به اون برنامه دونسته... من فیلمشو تا آخر دیدم و بعد اینکه فیلم تموم شد گفتم "آهاااا.... اینه ...این همون نسخه طلاییه". همون شب برنامه رو به زیبایی هرچه تمام تر درست کردم و از فرداش شروع کردم به اجرا کردن. عجب برنامه ایه... چقدر انعطاف پذیره و چقدر باعث میشه که همه کارهات رو به موقع و خیلی شیک و تمیز انجام بدی... هنوز یک هفته نشده از عمل به این برنامه اما دارم نتایج مثبتشو میبینم... خداروشکر.

اگر دوست دارید این برنامه رو براتون بذارم و توضیحش بدم توی کامنت ها بهم بگید :)

البته اگر هم نگفتید مشکلی نیست ان شالله بعد امتحانم، دو سه روز دیگه، ی پست کامل درموردش میذارم.

بدرود.